موضوع :
مطالعه تطبیقی اضطرار در حقوق کیفری ایران و فرانسه
پایان نامه ارشد :
در این گفتار نظریه هایی مطرح شده که هر یک طرفدارانی دارند و این نظریه ها در حقوق فرانسه مورد تأیید هستند و البته عده ای از حقوقدانان ما آنها را مورد انتقاد قرار داده اند.
مبنای حقوقی حالت ضرورت و همچنین اضطرار از عوامل رافع مسئولیت کیفری قاعدهی «اَلضًّروراتُ تبیحُ الْمَحظُورات» میباشد یعنی ضرورت چیزی را که ممنوع است مباح میکند. ماده 55 قانون مجازات اسلامی در این مورد بیان شده است.[1]
این نظریهها مورد انتقاد فراوان قرار گرفتهاند و از آنجایی که فقدان فایدهی اجتماعی مجازات شخص مضطر تنها انگیزهی عدم مجازات وی نمیباشد بلکه ممکن است مصالح مختلفی در این خصوص مدنظر قرار گیرد. فلذا بهتر است اضطرار را از عوامل موجهه جرم بدانیم.
در خصوص توجیه عدم مسئولیت و معافیت در حالت اضطرار دو نظریه بیان شده، یکی بر اساس ملاحظات ذهنی و دیگری بر پایهی ملاحظات عینی میباشد.
در ملاحظات ذهنی به مفهوم اجبار معنوی توجه و استناد شده است و به موجب این نظریه کسی که در حالت اضطرار مرتکب جرم میشود در حقیقت فاقد اراده و اختیار است. بنابراین اضطرار یکی از جهات عدم مسئولیت است.
تحلیل مذکور با حقایق خارجی وفق ندارد زیرا شخص مضطر در مقابل انتخاب یکی از دو راه موجود قرار دارد یا باید ضرر به جان و مال خود و دیگری را بپذیرد و یا بایستی مرتکب جرم شود و بدیهی است که با آزادی اراده، راه اخیر را انتخاب میکند. حتی اگر اجبار معنوی را در مواردی که فرد از جان و مال خود دفاع میکند تا حدودی مؤثر بدانیم، زمانی که جهت دفاع از جان و مال دیگری مرتکب جرم میشود قطعاً اجبار معنوی وجود ندارد و شخص با کمال خونسردی عمل می کند. مثل: مأمور آتشنشانی که برای اطفاء حریق درب منزل همسایه را میشکند و یا حتی دیوار او را خراب میکند. در واقع برای ابراز کنندگان نظریهی مزبور دو مفهوم «انگیزه» و «قصد مجرمانه» مشتبه گردیده است و انگیزهی شرافتمندانه نیز در سلب مسئولیت جزایی و برائت تأثیری ندارد. و همچنین حقوقدانانی که طرفدار این نظریه هستند میگویند: «حالت اضطرار معلول اجبار روحی است و انسانی که در این حالت قرار گرفت، چارهای جز ارتکاب عمل خلاف قانون و ممنوعه ندارند».
در تبیین نظریهی اجبار معنوی، آمده: «انسان وقتی برای حفظ حیات یا مال خود، دیگری را از مال و جان محروم میکند به علت اجبار معنوی که وجود دارد، فاقد مسئولیت میباشد و در این راستا به دعوی معروف منار[2] در دادگاه ایالتی آمین[3] استناد جستهاند.[4]
- قانون مجازات عمومی 1304 در خصوص حالت ضرورت سکوت داشت و قانون مجازات عمومی 1352 ر ماده 40 خود عیناً مادهی مذکور را بدون تبصرهی آن پیشبینی نموده است.
[2]. Ménard
[3]. Amiens
سوالات یا اهداف این پایان نامه :
ایجاد یک ذهنیت انسانی و اجتماعی نسبت به پدیده جرم است. یعنی دانسته شود که جرم به صورت مجرد نباید تحلیل و ارزیابی شود و ضروری است تا وضعیت شخصی و اوصاف فردی در کنار معیار متعارف در تبیین مسائل جزایی لحاظ شود. به عبارت دیگر نگاهی اجتماعی و واقعبینانه به جرم و داشتن بینش موسّع و دخالت دادن سایر عوامل در ارزیابی این پدیده مهم اجتماعی از اهداف اساسی این، پژوهش است و در نهایت یافتن و تبیین معیار صحیح از این مسئله به عدالت کمک بیشتری خواهد کرد.
نکته دیگری که در اینجا باید به آن اشاره کرد مفروض و زمینه تحقیق است. در پژوهش کنونی تلاش در جهت اثبات این امر بوده که اضطرار و ضرورت دو نهادی مشابه هم میباشند و تفاوت اساسی با هم ندارند و باید آن دو را جزء عوامل رافع مسئولیت کیفری دانست. زیرا مصادیق و موضوعات هر دو نوعاً واحد هستند و از طرفی از نظر مفهومی شباهت بسیار دارند.
اضطرار در حقیقت حالتی است که ارتکاب جرم در آن ضرورت دارد و حالت ضرورت وضعیتی است که فرد ناگزیر به ارتکاب جرم است.
در حقوق ایران نیز این دو مفهوم به صورت مشابه به کار رفته است ولی از آنجا که چنین عملی را جرم میدانیم، آثار قهری آن را پذیرا هستیم و مقنن ما هم همین را پذیرفته است. در حقیقت مفاهیم و مصادیق اجرای اضطرار و قانون اهم در ماده 55 قانون مجازات اسلامی و بند «ب» ماده 56 همان قانون، هر دو در مقام بیان یک موضوع هستند.به نظر میرسد این دو را باید جزء عوامل رافع مسئولیت کیفری دانست.
ـ در تحقیق حاضر، نکتهای که مزید بر تحقیقات انجام شده تاکنون میباشد، بعد تطبیقی آن با حقوق فرانسه است.