ن مدل توافقی است میان روانشناسان صفات، که پنج بعد یا عامل اصلی در توصیف همه صفات شخصیت وجود دارد. این پنج بعد گسترده و دو قطبی «پنج عامل بزرگ» خوانده میشوند و این بزرگی نه به دلیل عظمت آنها، بلکه به دلیل گستردگی و انتزاعی بودن آن هاست (پروین و جان، 2002، ترجمه جوادی و کدیور، 1381)
این مدل از سوی دو روانشناس ایالات متحده به نام کاستا و مک گری، در اواخر دهه 80 میلادی ارائه شد و در اوایل دهه 90 مورد ارزیابی مجدد قرار گرفت. زیر بنای این نظریه در درجه اول کارهای آیزنک بود. ماتیوز و دیری (1998) اشاره دارند که این نظریه از جهاتی دارای پایههای منطق کلامی، و از زوایایی دارای زیربنای آماری است (کریمی، 1382).
پنج عامل اصلی یا بزرگ عبارتند از: روان آزرده خویی (N)، برونگرایی (E)، پذیرا بودن به تجربه (Q)، سازگاری (A) و مسئولیت پذیری (C). از بین این عوامل، دو عامل برونگرایی و سازگاری به صفات شخصیتی دارای ماهیتی بین فردی است و عامل مسئولیت پذیری، صفات رفتاری هدف گرا و نیز کنترل تکانهها به شکل جامعه پسند را در بر میگیرد. عامل روان آزرده خویی به پایداری هیجانی در برابر گستره ای از هیجانات منفی مانند غم، تحریک پذیری، تنش عصبی و غیره مربوط میشود. در نهایت عامل پذیرا بودن به تجارب به گستردگی، عمق و پیچیدگی وجوه فکری و تجربیات فرد مربوط است (عبدالله زاده، 1382).
بسیاری از تحقیقات در زبانهای مختلف و با ابزارها و نمونههای متفاوت، بنیادی بودن این پنج عامل را تایید کردهاند. هر کدام از این عاملها یک بعد هستند نه یک گونه یا نوع (مانند تیپهای شخصیت)، بدین معنا که تفاوت افراد در هر بعد و مولفه، تفاوت کمی و درجاتی است. در این مدل هر عامل از شش مولفه تشکیل شده است که به صفات مختلف تحت پوشش آن عامل اشاره دارند (مک گری و کاستا، 1999).
2-10- الگوی نظری فرضی برای پنج عامل اصلی
مک گری و کاستا (1999) الگویی نظری برای پنج عامل بزرگ تنظیم کردند که آن را نظریه پنج عاملی خوانده اند. آنها اساس پنج عامل را به عنوان تمایلاتی مبنایی که زمینه زیستی دارند معرفی کرده اند، یعنی تفاوتهای رفتاری مربوط به پنج عامل به ژنها، ساختار مغز و مانند آن برمی گردد. این تمایلات اساسی، آمادگیهای عمل و احساس به نحوی خاص است و به طور مستقیم تحت تاثیر محیط قرار ندارند (ابراهیم زاده، 1387)
با توجه به شواهد مربوط به ارثی بودن تمایلات اساسی، تاثیر و مطالعاتی که در سایر فرهنگها و انواع موجودات شده است، مک گری و کاستا معتقدند که شخصیت از یک رسش درونی منشا میگیرد. با این دید صفات شخصیت بیشتر متاثر از عوامل زیستی است تا محصول تجربههای زندگی و شکوفایی تمایلات اساسی بوسیله محیط (نظری، 1385).
این تمایلات در طول زندگی فرد هم بر خودپندار، و هم بر ویژگیهای مربوط به سازگاری تاثیر میگذارند، که شامل نگرشها، اهداف شخصی، باورهای خودکارآمدی و ویژگیهای دیگر است، هم صفت سازگاری و انطباق و هم عوامل محیطی، انتخابها و تصمیم هایی را که خود در زندگی اتخاذ میکند، تحت تاثیر قرار میدهند و در زندگی نامه واقعی وی منعکس میشوند (کشاورز و علوی، 1382).
2-11- عوامل تاثیر گذار در پیدایش پنج عامل بزرگ
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 77u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
دو رویکرد عمده در پیدایش شکل کنونی پنج عامل بزرگ شخصیت، وجود داشت. یکی رویکرد گلدبرگ بود که با تحلیل صفات مربوط به شخصیت در فرهنگ لغات زبانهای طبیعی به این کار پرداخته است (گلدبرگ، 1995).
این مدل بر فرضیه لغوی استوار بوده است. بر اساس این فرضیه، اساسی ترین و اجتماعی ترین تفاوتهای فردی، در طول تاریخ در قالب اصطلاحات و صفات شخصیتی در زبانهای طبیعی کدگذاری شده اند (گلدبرگ، 1995، به نقل از مک گری و کاستا، 1999).
رویکرد دیگر تحقیقاتی بود که با مقیاسهای پرسش نامه ای شخصیت سروکار داشتند. این تحقیقات وجود چهار چوبی سازمان دهنده را برای یافتههای پژوهش احساس میکردند. از این رو به تحلیل عاملی روی آورند و پس از تحلیل عاملی مواد پرسشنامهها دو بعد وسیع برونگرایی و نوروز گرایی را آشکار ساختند (کریمی، 1382).
در اوایل دهه 1980، کاستا و مک گری برای سنجش سه بعد نوروز گرایی، برونگرایی و تجربه پذیری، مشغول تهیه پرسشنامه شخصیت نئو شدند. آنها کار خود را با تحلیل خوشه ای پرسشنامه کتل شروع کردند. در ابتدا تحلیل آنها عامل برونگرایی و نوروز گرایی را آشکار ساخت. اما کم کم اهمیت عامل تجربه پذیری نیز که در برخی از عوامل اولیه کتل مورد اشاره قرار گرفته بود برای آنها روشن شد (کشاورز و علوی، 1382).
در سال 1983 کاستا و مک گری دریافتند که نظام نئو تطابق بسیاری با سه عامل مدل پنج عاملی دارد اما صفات متعلق به حیطههای سازگاری و وظیفه شناسی را در برنمی گیرد. در نتیجه آنها به توسعه مدل خود بر مبنای تحلیل پرسش نامههای مربوط به سنجش دو عامل اخیر پرداختند و نسخه تجدیدنظر شده از پرسشنامه خود را با عنوان NEO-PI-R ارائه کردند (مک گری و کاستا، 1999).
بنابرآنچه گفته شد بین دو رویکرد از لحاظ نظری تفاوت هایی وجود دارد بدین معنا که عامل و مولفهها در مدل گلدبرگ فاقد نقش علمی و تبیینی هستند. بر خلاف مدل کاستا و مک گری که برای عاملها خواستگاهی زیستی – اجتماعی قائل است و آن را تبیین کننده رفتار میداند (هالفورد، 2001).
2-12- ابعاد و مولفههای تست شخصیتی پنج عاملی کاستا و مک گری
این تست به منظور عملی کردن مدل پنج عاملی شخصیت ساخته شده و چارچوبی از صفات اصلی شخصیت ارائه میدهد که در خلال چهار دهه گذشته بسط و گسترش یافته است (گروسی فرشی، 1385).
عوامل پنج گانه اساسی ترین ابعاد شخصیت را تحت صفات مشخص شده، هم در زبان طبیعی و هم در پرسشنامههای شخصیتی ارائه میدهد. تحقیقات متعدد و گوناگون نشان میدهد که این عوامل جامع بوده و میتواند شخصیت افراد را در جهات گوناگون تبیین نماید (عطاری، الهی فرد، هنرمند، 1385).
این آزمون دارای 5 عامل یا شاخص اصلی است و هر عامل 6 مقیاس دارد. با توضیح وضع فرد در هر یک از عوامل پنج گانه میتوان یک شرح جامعی فراهم نمود که بتواند وضع عاطفی، اجتماعی، تجربی، انگیزشی و نگرشی فرد را مشخص سازد (ابراهیم زاده، 1387).
در اینجا به تفکیک، به ویژگیهای هر عامل و تفسیرهای مرتبط با آن و همچنین مقیاسهای تشکیل دهنده هر عامل پرداخته میشود.
2-12-1- روان آزرده خویی (N)
موثرترین قلمرو مقیاسهای شخصیت تقابل سازگاری یا ثبات عاطفی با ناسازگاری یا عدم ثبات عاطفی است، که در قلمرو روان آزرده خویی میباشد. متخصصان بالینی انواع گوناگونی از ناراحتیهای عاطفی چون ترس اجتماعی، افسردگی و خصومت را در افراد تشخیص میدهند (مک گری و کاستا، 1999).
تمایل عمومی به تجربه عواطف منفی چون ترس، غم، دستپاچگی، عصبانیت، احساس گناه و نفرت مجموعه N را تشکیل میدهد. درهر صورت N دربرگیرنده عناصری بیش از آسیب پذیری و ناخوش احوالی شناختی است. از آنجا که هیجان مخرب در سازگاری فرد و محیط تاثیر دارند، در زنان و مردانی که دارای نمرات بالا در N باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که دارای باورهای غیرمنطقی باشند، قدرت کمتری در کنترل تکانهها داشته باشند و درجههای انطباق ضعیف تری با دیگران در شرایط فشار روانی نشان دهد (حق شناس، 1385).
هم چنانکه اسم این عامل نشان میدهد بیمارانی که به طور سنتی به عنوان نوروتیک تشخیص داده می شوند، کلا نمره بالایی در اندازههای N به دست میآورند (عطاری، الهی فرد و هنرمند، 1385).
اما مقیاس N این تست همانند سایر مقیاس هایش یک بعد از شخصیت سالم را نیز اندازه میگیرد. افرادی که نمرات آنها در N پایین است دارای ثبات عاطفی بوده و معمولا آرام معتدل و راحت هستند و قادرند که با موقعیتهای فشارزا، بدون آشفتگی یا هیاهو رو به رو شوند (مک گری و کاستا، 1999).
2-12-2- مولفههای روان آزرده خویی(N)
اضطراب: افراد مضطرب معمولا بیمناک، ترسو، مستعد نگرانی، عصبی، پرتنش و وحشت زده هستند. افراد نمره پایین افرادی راحت و آرام هستند. این افراد معمولا در مواردی که امور مطابق با خواست آنها پیش نمی رود، ستیزه جویی نمی کنند (ابراهیم زاده، 1387).
پرخاشگری: این مقیاس گرایش فرد به تجربههای خشم و حالات وابسته به آن همچون احساس درماندگی و ناکامی را اندازه گیری میکند. نمره پایین در این مقیاس به سطح سازگاری و راحت طلب بودن فرد اشاره می کند (نظری، 1385).
افسردگی: این مقیاس تفاوتهای بین فردی بهنجار را در تجربه کردن حالت افسردگی اندازه گیری میکند. افراد نمره بالا، مستعد احساس گناه، غم، ناامیدی و تنهایی هستند. افراد نمره پایین بندرت چنین احساساتی را تجربه میکنند، اما ضرورت ندارد که افراد سرخوشی باشند (حق شناس، 1385).
کمرویی: حالتهای هیجانی، شرم، خجالت و دستپاچگی ناشی از این حالتها، رکن اساسی این مقیاس را میسازند. این افراد معمولا خجالتی بوده و دارای اضطراب اجتماعی هستند. نمرات کمتر لزوما مهارتهای اجتماعی بهتر را نمی سنجد اما این افراد از موقعیتهای اجتماعی ناهنجار کمتر صدمه میبینند (عبالله زاده، 1382).
تکا نشوری: منظور از این اصطلاح ناتوانی در کنترل کششها و هوسها مثلا در مورد غذا، سیگار و تملک می باشد. این امیال چنان قوی است که فرد نمی تواند در برابر آنها مقاومت کند هر چند میداند که پس از رفع میل، از کردار خود پشیمان خواهد شد (مک گری و کاستا، 1999).
آسیب پذیری: آخرین مقیاس N آسیب پذیری در مقابل استرس یا فشار است. افراد در نمره بالا احساس ناتوانی در مقابله با استرس میکنند. افراد در نمره پایین خودشان را قادر به اداره خود در موقعیتهای مشکل مییابند (کشاورز و علوی، 1385).
2-12-برونگرایی(E)
برونگراها افرادی اجتماعی هستند. افزون بر دوستدار دیگران بودن و تمایل به شرکت در اجتماعات و مهمانیها، این افراد در عمل قاطع، فعال و حراف یا اهل گفتگو هستند. این افراد هیجان و تحرک را دوست دارند و برآنند که به موفقیت در آینده امیدوار باشند. مقیاسهای شاخص E نشان دهنده علاقه افراد به توسعه صنعت و کار خود است (هالفورد، 2001).
در برابر برونگرایان که به روشنی قابل توصیف هستند درونگرایان را به آسانی نمی توان تعریف کرد. در برخی از جنبهها، درونگرایی را میتوان به نبود ویژگیهای برونگرایی توصیف کرد. درونگرایان افرادی محافظه کارند. اما نه اینکه دوست داشتنی نباشند، مستقل اند نه اینکه در جمع شاخص باشند، و تکرو هستند، اما تنبل و کند نیستند. درونگرایان معمولا خجالتی و در جایی که ترجیح بدهند، تنها هستند. این نکته به این معنا نیست که آنها دارای اضطراب اجتماعی باشند. این افراد علاقه زیادی به پژوهش دارند. این یافته در پژوهشهای متعدد و مرتبط با طرح پنج عاملی نشان داده شده است (مک گری و کاسنا، 1999).
2-12-3- مولفههای برونگرایی(E)
صمیمیت : افراد صمیمی و با محبت که ارتباط دوستانه تری با دیگران دارند، در این مقیاس نمره بالاتری میآورند. این مقیاس در بین مقیاسهای E، بیشترین ارتباط را با عامل سازگاری دارد (نظری، 1385).
جمع گرایی: افراد جمع گرا از بودن با دیگران لذت میبرند و هر چه جمع بیشتر باشد آنها شادترند. نمره پایین افراد در این مقیاس نشانه تمایل آنها به تنهایی بوده و از محرکهای اجتماعی یا فعالانه اجتناب میکنند و یا دنبال آن نمی روند (کریمی، 1382).
قاطعیت : افراد دارای نمره بالا در این مقیاس افرادی مسلط، با تکلم و از نظر اجتماعی پیشرو و پیشگام به شمار میآیند. افراد نمره پایین ترجیح میدهند که به جای قرار گرفتن در متن اجتماعات و مهمانیها، در زمینه این موقعیتها قرار داشته باشند و بیشتر علاقمندند به جای سخنگو، شنونده باشند (مک گری و کاستا، 1999).
فعالیت : نمره بالا در این مقیاس در افرادی دیده میشود که دارای آهنگ سریع در حرکت هستند، آنان معمولا پرانرژی بوده و زندگی پرتحرکی دارند. افراد نمره پایین در این مقیاس دارای آهنگی کندتر و آرامتر بوده (ابراهیم زاده، 1387).
هیجان خواهی: افراد دارای نمرات بالا در این مقیاس در آرزوی محرک و هیجان هستند، رنگهای روشن را دوست دارند و خواهان محیطهای شلوغ هستند. نمرات پایین نشان دهنده نیاز کمتر به تحریک است (حق شناس، 1385).
هیجانهای مثبت : تمایل به تجربه هیجانهای مثبت همچون شادی، عشق و هیجان است. افراد دارای نمره بالا به راحتی میخندند و دارای روحیه ای شاد و خوشبین هستند. افراد دارای نمره پایین افرادی ضرورتا ناشاد نیستند (مک گری و کاستا، 1999).
2-12-4- پذیرا بودن (O)
به عنوان یک بعد اصلی شخصیت، پذیرا بودن به تجارب، که در بعضی از منابع تحت عنوان انعطاف پذیری، باز بودن و تجربه پذیری نیز شناخته شده است. عناصر و مقیاسهای این عامل همچون تصور فعال، احساس زیبا پسندی، توجه به احساسات درونی، تنوع طلبی، کنجکاوی ذهنی و استقلال در قضاوت، اغلب نقش مهمی در تئوریها و سنجشهای شخصیت ایفا نموده اند. اشخاص منعطف هم درباره دنیای درونی و هم درباره دنیای بیرونی کنجکاو هستند. و زندگی آنها از لحاظ تجربی غنی است (مک گری وکاستا، 1999).
سایر مدلهای پنج عاملی اغلب این بعد را هوش نامیدهاند و نمرات آن با آموزش و سطح هوش همبسته است. پذیرا بودن به تجارب مخصوصا با جنبههای مختلف هوش چون تفکر واگرا که عاملی در خلاقیت میباشد، مربوط است. اما پذیرا بودن مترادف با هوش نیست. افرادی که نمره پایینی در انعطاف پذیری میگیرند. متمایلند که رفتار متعارف داشته و دیدگاه خود را حفظ نمایند. این افراد تازههای آشناتر را ترجیح میدهند و پاسخهای عاطفی آنان خیلی محدود است (حق شناس، 1385).
2-12-5- مولفههای پذیرا بودن (O)
تخیل : افرادی که در تخیل منعطف هستند تصوری روشن و یک زندگی تخیلی فعال دارند. افرادی که نمره کم در این مقیاس میگیرند، خیلی بی روح بوده و ترجیح میدهند که فکر خود را متمرکز وظایف در حال انجام بکنند (عبالله زاده، 1382).
زیبایی شناسی: افرادی که نمره بالا در این مقیاس میگیرند، درک عمیقی از هنر و زیبایی دارند. افرادی که نمره پایینی در این مقیاس میگیرند، حساسیت کمتر و علاقه کمتری به هنر و زیبایی نشان میدهند (کشاورز وعلوی، 1382).
احساسات : افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند، موقعیتهای هیجانی مخلتف را خیلی بیشتر و عمیقتر از دیگران تجربه میکنند. افرادی که نمره پایینی در این مقیاس میگیرند، افت هیجانی داشته و باور نمی کنند که موقعیتهای هیجانی منفی نیز وجود دارند (ابراهیم زاده، 1387).
اعمال : تجربه پذیری در اعمال به صورت تلاش در فعالیتهای مختلف، رفتن به جاهای تازه و خوردن غذاهای غیرمعمول دیده میشود. افرادی که نمره پایینی در این مقیاس میگیرند، تغییرات را مشکل مییابند و ماندن در وضعیت ثابت را ترجیح میدهند (نظری، 1385).
ارزش ها: باز بودن به ارزشها، یعنی آمادگی برای بازبینی ارزشهای اجتماعی، سیاسی و مذهبی. افراد «بسته» به این موضوع، عموما به منابع قدرت و عادات و رسوم اجتماعی، محافظه کار هستند (کریمی، 1382).
عقاید : افراد دارای نمره بالا هم از بحثهای فلسفی، هم از محرکهای ذهنی لذت میبرند. افراد دارای نمره پایین، کنجکاوی محدودی دارند و اگر هم هوش بالا داشته باشند، تمرکز خاصی به عناوین محدوده زمینه کاری خود دارند (عطاری، الهی فرد و هنرمند، 1385).
3-7- گشودگی به تجربه: گشودگی به تجربه بعدی از تمایلات بین فردی است. فرد سازگار اساسا نوع دوست است، نسبت به دیگران همدردی کرده و مشتاق است که کمک کند و باور دارد که دیگران نیز متقابلا کمک کننده هستند. در مقابل فرد ناسازگار ستیزه جو، خود مدار و شکاک نسبت به دیگران بوده و رقابت جو است تا همکاری کننده. نمره پایین A معمولا با ویژگیهای اختلال شخصیت وابسته همراهی دارد (مک گری و کاستا، 1999).
2-12-6- مولفههای سازگاری(A)
اعتماد : افراد دارای