برگزیده ای از اصطلاحات کوچه بازاری و خیابانی ایرانی قسمت 325
آرد خود را بیختن و الک را آویختن(کسی که وظایف زندگیاش را انجام داده و دیگر توقعی از او نیست) چای خوری-وسایل چای خوری-سرویس چای خوری دَرَنگ-صدای شکستن چیزی یا زدن سیلی حمال باشی-به تخقیر به آدم ناشی و بی عرضه می گویند آستینسرخود(هر چیزی که وسیلهی کاربردش همراهش است) دل دادن-دقت کردن-توجه کردن-عاشق شدن…
Read More “برگزیده ای از اصطلاحات کوچه بازاری و خیابانی ایرانی قسمت 325” »